وبلاگ شخصی علی پیروزمند

اینجا بازتابی‌ از دغدغه‌مندیها، مطالعات و تأملات من، در باب سیاست، جامعه و زندگی است.

آیا با آمدن در خیابان می‌توان حکومت را تغییر داد؟

یکی از ایده‌های رایج در یبن عموم مردم این است که با تظاهرات و آمدن در خیابان رژیم را تحت فشار قرار داده و اصطلاحا آنرا چنج کنند. راهبرد رسانه های فارسی‌زبان فعال در بیرون ایران نیز اینگونه است که سعی دارند با خشمگین‌تر کردن مردم، و هدایت این خشم، ناراحتی و انزجار آنها را به سمت خیابان ها سوق دهند و با ایجاد نا امنی  از درون نظام را متلاشی کنند. در این پست فارغ از تمامی جبهه‌ها و خوب یا بد ها قصد داریم به برسی این فرضیه بپردازیم که آیا با آمدن در خیابان می‌توان حکومت را عوض کرد؟  

1500 کشته‌ی آبان از کجا آمد؟

ما در برهه‌ای زندگی میکنیم که رسانه نه تنها تاریخ، بلکه "حال" را دستخوش تغییر و به افکار گروه هدف که عام مردم هستند، می‌فروشد. قطعا شما عدد 1500 مربوط به آبان را در تمامی محافل و مجامع و بحث ها شنیده‌اید. این عدد آنقدر عمیق به افکار و روان ایرانیان تزریق شده و که بدیهیات به شمار میرود. اما تا کنون از خود پرسیده‌اید چنین آماری از کجا آمد؟ به صحت آن شک کرده‌اید؟

اغتشاش یا اعتراض؟

در این سالها که بازار تظاهرات در ایران داغ است، همیشه یکی از موضوعات مطرح شده از سوی رسانه‌ها، موافقان یا مخالفان این است که پویش رخ‌داده را چه بنامیم؟ حتی به نوعی، کلماتی که ما در توصیف تحرکات از آن  استفاده میکنیم شده جبهه‌ی ما، و از آن میتوان متوجه شد که شخص سخنور مخالف این تحرکات است، یا موافق. فلذا همیشه استفاده از واژه‌ی اعتراض یا اغتشاش جای بحث دارد از آنجایی که میتوان خط تمایزی بین این دو ترسیم کرد، بد نیست کمی به این دو بپردازیم...

برای اعدام های دهه شصت

موضوعی که اینروزها مورد توجه است و سر زبانهاست و معمولا از آن یاد میشود اعدام های دهه شصت است. از آنجایی که قدار نیست بحث جدی داشته داشته باشم این پست صرفا گفته های شخصیست که عموما ممکن است توسط کسی تایید نشوند، اما اگر اینججا را مطالعه میکنید ممکن است با من هم‌نظر باشید و چنین پستی زاویه دید جدیدی به نگاهتاان بدهد.

توقفگاهی برای من

در شرایط ملتهب فعلی که از تمام جوانب برای ایران احساس خطر میکنم، تنها احساس حاکم بر روح و روانم این است که چیزی باید در این مردم تغییر کند، آگاهی مردم باید افزاریش پیدا کند. مردم ما در حال پذیرفتن تاثیرات فراوان از رسانه هستند. رسانه‌ای که تصور میکنند به آن تسلط دارند و به خوبی مدیریتش میکنند. 

زغال یا ذغال؟

از اونجایی که خیلیا با املا اینچنین واژگان مشکل دارن، خواستم به این موضوع پرداخته باشم که در دسترس باشه. همه ما ممکن است گاها در حال نوشتن باشیم و آنی مغزمان قفل کند، تنها برسر املا یک واژه! ترجیح یا ترجیه؟ توجیه یا توجیح؟ زغال یا ذغال؟ و... پس در اینجا به شما توضیح خواهم داد.

از کلمات و واژگان مورد بحث در زبان فارسی این واژه است. « ذغال » صحیح است یا « زغال » ؟ چرا که در این باب اختلافی وجود دارد بین در این مساله بین آقایان معین و دهخدا، دوتن از بزرگترین فرهنگ‌لغت نویسان وجود دارد.
ذغال، زغال، زگال، ژگال، ژکال، شگال و شگار و … املاهای مختلف این واژه‌اند. (در همه‌شان حرف نخست، حرکت پیش (-ُ) دارد)
بر اساس نظر دکتر معین: اصولاً هیچ واژهٔ فارسی با ذال آغاز نمی‌شود. لذا ایشان اصولاً املای زغال با ذال را غلط می‌داند.


اما آقای دهخدا: این املا را با ذال مینویسد و ذغال را صحیح می داند و چنین استدلال می‌کند که

«…ظاهراً چنان‌که معمول نیز همان است، با ذال صحیح باشد چه «دغل» با دال مهمله نیز به معنی خس و خاشاکی است که در حمامها سوزند».

پیشنهاد من اینه که با ز بنوسید چرا که ظاهر بهتری داره :)

بزار یا بذار؟

قراره خیلی سریع مرور کنیم که گذار درسته یا گزار؟ گذاشتن درسته یا گزاشتن؟ بالاخره ز یا ذ؟

اسراف یا اصراف؟

از اونجایی که خیلیا با املا اینچنین واژگان مشکل دارن، خواستم به این موضوع پرداخته باشم که در دسترس باشه. همه ما ممکن است گاها در حال نوشتن باشیم و آنی مغزمان قفل کند، تنها برسر املا یک واژه! ترجیح یا ترجیه؟ توجیه یا توجیح؟ اسراف یا اصراف؟ و... پس در اینجا به شما توضیح خواهم داد.

اگر مقصود شما از نگارش این واژه :

 رد کردن از آن و راندن  - کسی یا چیزی باشد،

باید از " اصراف " استفاده کنید.

همچنین اگر مقصود شما از نگارش این واژه :

اتلاف -تبذیر -تفریط - گشاد بازی - ولخرجی -باشد،

باید از " اسراف " استفاده کنید.

ترجیح یا ترجیه؟

از اونجایی که خیلیا با املا اینچنین واژگان مشکل دارن، خواستم به این موضوع پرداخته باشم که در دسترس باشه. همه ما ممکن است گاها در حال نوشتن باشیم و آنی مغزمان قفل کند، تنها برسر املا یک واژه! ترجیح یا ترجیه؟ توجیه یا توجیح؟ و... پس در اینجا به شما توضیح خواهم داد.

اگر مقصود شما از نگارش این واژه :

- برتری داشتن - فزونی - فضیلت - سبقت و تقدم ، کسی یا چیزی باشد،

باید از " ترجیح " استفاده کنید.

همچنین اگر مقصود شما از نگارش این واژه :

- امیدواری - رجا - امیدوارسازی - امیددهی - امید داشتن باشد،

باید از "ترجیه" استفاده کنید.

توجیه یا توجیح؟

از اونجایی که همه با املا اینچنین واژگان مشکل دارن، خواستم به این موضوع پرداخته باشم که در دسترس باشه .

قطعا همه ‎ی ما جایی به این دوراهی برخوردیم که خب (توجیه یا توجیح؟)

ممکن است در عین حال که احساس میکنیم توجیه درسته، اما نوشتنش با ح خیلی آشنا تر بنظر بیاد!

و یا ذهن ما گاه به شکل ناخودآگاه این واژه را با دیگر کلمات هم آوا مقایسه میکنه.

برای مثال: ترجیح . و اینجاست که ما دچار اشتباه شده و "ح" ‌ای که نباید به کار میبردیم رو به کار میبریم و املاش اشتباه از آب در میاد.

توجیه از وجه می‌آید. یعنی موجه نشان دادن.

این واژه باید با -ه- نوشته شود نه -ح-

{متقاعد کردن} این شیوا ترین معنایی بود که برای واژه توجیه به ذهنم رسید.به طور کلی واژه «توجیه» به معنای قانع کردن و ذکر ادله برای چیزیست.

*(البته: گاه در زبان، توجیه کردن، بهانه آوردن و بهانه تراشی نیز معنی معنا میشود.)