وبلاگ شخصی علی پیروزمند

اینجا بازتابی‌ از دغدغه‌مندیها، مطالعات و تأملات من، در باب سیاست، جامعه و زندگی است.

برای اعدام های دهه شصت

موضوعی که اینروزها مورد توجه است و سر زبانهاست و معمولا از آن یاد میشود اعدام های دهه شصت است. از آنجایی که قدار نیست بحث جدی داشته داشته باشم این پست صرفا گفته های شخصیست که عموما ممکن است توسط کسی تایید نشوند، اما اگر اینججا را مطالعه میکنید ممکن است با من هم‌نظر باشید و چنین پستی زاویه دید جدیدی به نگاهتاان بدهد.

.

ببینید عزیزان، شما هم به احتمال قوی از این اعدامها چیزی شنیده‌اید از اینکه اعدام هایی صورت گرفته، خوشایند نبوده، و هیچوقت هم خوشایند نخواهد بود. اما در نظر گرفتن شرایط نیز موضوعی ‌است که به آن ظلم شده و آنرا مورد توجه قرار نمیدهد.

ابتدا لازم است بدانیم که

اعدامی ها چه کسانی بودند؟ - اعضای گروه مجاهدین خلق! همان گروهی که کورد ها را زنده به گور میکردند و ترور میکردند و ..

چه زمانی اعدام شدند؟ قطعا میدانیم که دهه شصت بوده، بطور دقیق سال 67، حالا این موضوع چه اهمیتی دارد؟ طبیعتا باید بدانیم که کشور در جنگ بوده و شرایط جنگی و ملتهبی داشته.

چرا اعدام شدند؟ دلیل صدور این احکام همکاری سازمان مجاهدین خلق با عراق بوده، حالا برای خرید و فروش اسلحه، یا هر همکاری دیگری که جزییان آن حائز اهمیت نیست.

اینها سه سوال اساسی و مهم است که به شما کمک میکند تصور بهتری از شرایط داشته باشید. و اکنون دست خود را به من بسپارید و ایران نه، هر کشوی را که دوست دارید را تصور کنید با این ویژگی ها

کشوری که 7 و خورده ای سال مشغول حنگ است، جکومتی که تازه مشغول مدیریت شده، و شرابط ملتهب و جنگی! یکی از گروه های فعال در داخل کشور  اقدام به چندین ترور کرده و اکنون خبر رسیده که سران آن گروه مشغول معامله با دشمنی هستند که کشور مشغول جنگ با آن است. شما بعنوان یک عضو آن حزب مذکور دستگیر مشوید، از شما پرسیده میشود که آیا در موضع خود باقی مانده‌اید؟ پاسخ بلی  اعدام شما را صادر میکند...

ببینید در سال 67 اقدامی که رخ داده این است. حکومت پس از اطلاع از معاملات مجاهدین و حمایت مجاهدین از عراق وصدام اقدام به جمع آوری اعضای این گروه کرده و پیش از اعدام از متهمین و محکومین به این خیانت سوال میشده که آیا در موضع خود هستید؟ یعنی آیا عضو مجاهدین میمانید و هنوز هم حمایت میکنید؟  نمیدانم اگر من بودم چه میکردم. توجیهی هم برای این اقدام ندارم. اما چیزی که میدانم این است که تاریخ را نباید با جبهه گیری و موضع گیری خواند، اگر این کار را انجام بدهید قطعا نتیجه مطلوب را کسب خواهید کرد، چرا که شما عوامل مهمی را نادیده میگیرید که در آن زمان معیار ها و تغیییرات فراوانی را میتوانستند به وجود بیاورند.


برای صد هزار اعدامی تا کنون هیچ اسمی از سوی مجاهدین خلق منتشر نشده و آمار تنها مربوط به 4 هزار نفر است. میزان زیادیست متاسفانه!

لطفا پس از مطالعه این پست، در اینترنت سرچ کنید که حکم خائنین جنگی چیست؟ چیزی جز اعدام برایتان نخواهد آمد. چرا که جنگ شوخی بردار نیست.

و در نهایت اینکه لطفا در نظر داشته باشید این پست دفاع نبود. تنها خواستم جوانبی را برایتان روشن کنم که دیده نمیشود، اما تاثیرگذارند. مثل خیانت، مثل بحرانی بودن شرابط و پافشاری اعدام شدگان به اشتباه خود. نگاه من مغرضانه یا بیرحمانه یا غیر منصفانه نیست. صرفا کمی درک شرایط میطلبد.

این رای در رابطه با اغلب اعدامی‌هاست و اگر وارد جزییات موردی شدید، قطعا  ممکن است خطا هم وجود داشته باشد .

در انتها یک بار دیگر تاکید میکنم که این پست قصد دفاع را ندارد، صرفا به شما کمک میکند دیدگاه کاملتری داشته باشید.

نظرات: (۰) هنوز نظری نیست.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">