-
Monday, 7 December 2020، 09:27 PM

من همیشه منتقد دموکراسی بودم و هستم. مدت زیادی درحال فعالیت بر روی مقالهای در این باب بودم که توضیح بدهم چرا در شیپور دموکراسی دمیدن معیوب است. و این پست که میخوانید بخشی از آن است. سعی کردم محتوا تا حد امکان چکیده و مفید باشد تا در مدت کوتاهی بتواند این بت دموکراسی را درهم بشکند.
(مطالعه 4دقیقه)
میخواهم این پست را با یک مثال آغاز کنم! ما در این مثال دو جزیره داریم در یک اقیانوس دور افتاده، هر دو جزیره دارای دموکراسی های بیعیب و نقص هستند و با حقوق مدنی و سیاسی کامل کامل که هیچ شبههای در آن نیست. جزیرهی اول 10 میلیوننفر جمعیت دارد و جزیرهی دوم 100میلیون نفر. با این تفاوت که در جزیرهی اول افراد عمدتا توانایی مالی زیادی دارند و مرفه هستند، قدرت خرید بالایی دارند و در مجموع ثروت فراوان. اما جزیرهی دوم افراد عمدتا کشاورزند با برداشت های فصلی و پسانداز های ناچیز.
تصور کنید که یک سال کشت محصول در جزیره فقیر به مشکل بخورد و بخاطر فقدان پول و خوراک زندگی 90میلیون نفر در خطر باشد! در این شرایط دولت منتخب و دموکراتیک جزیره فقیر از دولت دموکراتیک جزیرهی ثروتمند درخواست کمک میکند. و دولت ثروتمند بنا بر اصل یک همهپرسی برگذار میکند که دارای سه گزینهاست:
A: مالیات بیشتر برای کمک به جزیره فقیر.
B: برداشت مبلغی از حساب کل افراد .
C: نه کمک و نه پول، کمکی انجام نشود.
از نظر شما پاسخ افراد این جامعه چه چیزی خواهد بود؟ قطعا که با قاطعیت آرا گزینهی c انتخاب خواهد شد! طبیعی است که خب دقیقا که میخواهد پول بدهد به کشور همسایه؟! هیچکس !
بنابراین ما با یک کشور که دارای 90 میلیون گرسنهی در حال مرگ است مواجهیم. با این وجود که همه رویه های انتخاباتی در هر دو جزیره آزاد و عادلانه بوده است، رسانه ها آزاد هستند، مبارزات سیاسی آزاد است و همینطور هیچ نوع سرکوب سیاسی وجود ندارد. و خب اگر ما پیرو دموکراسی باشیم، طبق نظریه دموکراتیک، هر نتیجه این روند باید مورد احترام باشد. و در این مثال دو دموکراسی کامل و ایدهآل دست به کار شده و چنین چیزی نتیجه اعمالشان است. اگر از معتقدید که نظرخواهی باید صورت پذیرد این تحسینبر انگیز است، از نظر اخلاقی هم بسیار عالی است. اما هر دو میدانیم که اگر این نتیجه را داشته باشیم، که قطعا داریم، پس دموکراسی اساسا معیوب است.
حال که تا بدینجا خواندید لازم است چند حقیقت درباره دموکراسی را در اینجا جمع کنیم:
- تمامی مردم نمیتوانند نگاه ژرفی به مسائل یک کشور داشته باشند.
- اخلاق در دموکراسی جایی ندارد.
(شاید بعید بنظر برسد اما مردم ظالمانه تر و لجوجانه تر با مسائل سیاسی برخورد میکنند. دموکراسی در جنگ ها بسیار بد است چرا که نتایج بسیار تنشزا، لحظهای و شدید هستند.)
- در روند دموکراسی افراد خودخواهانه عمل میکنند و منافع شخصی اولویت دار است.
(مردم یک کشور دموکراتیک در اغلب اوقات آرا خود را با هر چیزی معامله میکنند که برای آنها نفع داشته باشد، برای مثال وعدههای افزایش حقوق گروهی خاص، پول های واریزی در استانه انتخابات، و حتی مردم با پیتزا و ساندویچ های تقسیم شده ممکن است رای خود را تغییر دهند.)
- دموکراسی در اذهان مردم مقدس است.
- دموکراسی با اقلیت رفتار خوبی ندارد.
(دموکراسی همیشه درست اکثریت است و نتیجه چیست؟ آنها قطعا که میتوانند بر علیه اقلیت موجود اقدام کنند.)
- دموکراسی تحت تاثیر قومیت هاست.
(قومیت و نژاد در دموکراسی تعیین کننده است.)
- در دموکراسی نوآوری بسیار سخت است.
(افراد معمولا چیز های جدید را دیر تر میپذیرند و چنین چیزی بر دموکراسی بسیار تاثیرگذار است. تصور کنید که میخواهید یک ایده بر خلاف کلیشه را به مردم بفهمانید. بسیار سخت است !)
- در دموکراسی قابلیت گول خوردن افراد بسیار بالاست.
(عام مردم به راحتی فریب میخورند و دروغ ها را باور میکنند. هر چند هم دور و بعید .)
- در دموکراسی مردم آرای خود را میفروشند.
- تعصب ذاتی مستقیما بر دموکراسی تاثیرگذار است.
(تعصباتی که با مردم از کودکی همراه بوده اند تاثیر بسیاری دارند(قومیت، نژاد، دین، و انواع کلیشهها..))
- اشتیاق شرکت در مسائل سیاسی در همگان وجود ندارد.
- در دموکراسی ایده های طولانی مدت هیچ خواهانی ندارند.
(مردم اغلب نمیتوانند نگاه معقولی به ایندهی بلند مدت داشته باشند.)
- نابرابری ثروت و درآمد به طور دائم در هیچ کشور دموکراتیک کاهش نیافته.
- در دموکراسی های پایدار، نابرابری در ثروت افزایش مییابد.
- در دموکراسی های با ثبات، نابرابری درآمد افزایش مییابد.
- دموکراسی جدال های بزرگی را بوجود میآورد.
(مردم عضو گروه های سیاسی میشوند و گروه های سیاسی دائما درحال رقابت با دیگری هستند. گاها این بازی اونقدر بزرگ است که طرفین خواهان پیروزی هستند نه پیشرفت.)
- جدال سیاسی باعث دشمنی بین مردم میشود.
(مردم ممکن است درک صحیحی از جدال ها و رقابت های سیاسی نداشته باشند و این تفاوت عقیده و اندیشه را دشمنی تلقی کنند.)
- دموکراسی از شکل گیری حزب های جدید جلوگیری میکند.
(همشه احزاب کهن و قدیمی وجود دارند اما اگر کسانی بخواهند با ایدهو گروهی نو تغییراتی را انجام بدهند کار بسیار سختی خواهند داشت. چرا که بیرون از قواعد هستند و کاملا ناشناخته، پس نتیجهای نخواهند گرفت.)
این مطلب در آینده نیز ادامه خواهد داشت.