-
Tuesday, 2 March 2021، 02:41 AM

آنچه که معمولا در گذر روزها بسیار شایع شده اما توجهی بدان نمیشود، گسترش و رشد خبرهای دروغ در سطح فضای مجازیست. از آنجاییکه هیچکدام از رسانه های موجود را هیچوقت بیطرف ندانستهام معمولا سعی بر این بوده که بتوانم از صحت ماجرا مطلع شوم. و هر بار رو به رو شدن با حقیقت ماجرا بسیار برایم دشوار بوده، چرا که پذیرش آن برای هیچکس قابل قبول نیست، چون قطعا پیش از آن توسط یکی از رسانه ها به اندازهی کافی روایت به مردم خورانده شده. فلذا در تمام مدت احساسم بر این بود که حقیقت در حال ترور شدن، گم شدن و از بین رفتن است. اینرا براتان شرح خواهم داد.
(مدت زمان مطالعه 7دقیقه)
روز شنبه ، 3 آگوست 2019 ، یک فرد مسلح در ال پاسوی والمارت مردم را به رگبار بست و و 23 فرد بیگناه را به قتل رساند. در حساب توییتر او، "توییت هایی پیدا شد که دارای که شامل هشتگ #BuildTheWall بود. این هشتگ چیست؟ یک هشتگ نژاد پرستانه برای حمایت از ساخت دیوار. و حمله نیز برای دفاع از تفکرات نژاد پرستانه در اثر شایعات مطرح شده در سوشیال مدیا.
در اکتبر 2018، یک شخص در فلوریدا 16 بمب را برای سیاستمداران دموکرات و روزنامه نگاران لیبرال در سراسر کشور ارسال کرد. کسی کشته و زخمی نشد. اما پس از آن وکیل او برای دفاع،اظهار داشت که: " آن فرد این کار را برای حمایت از دونالد ترامپ برای جلوگیری از حملهی در حال وقوع انجام داده. نهایتا این عمل در واقع ترکیبی از کمبودهای شناختی او، تفکر هذیانی ناشی از مصرف مواد، ساده لوحی سیاسی، و انزوای منجر به استفاده از فضای مجازی تشخیص داده شد. آن فرد از دنیای حقیقی فاصله داشته و دنبال کردن امور از اینترنت باعث شده بود که دست به چنین اقدامی بزند.
چرا مثال های دور از ایران میزنم؟
ابتدا برای اینکه فضای مجازی در ایران بسیار نوپاست و هنوز با شدتی که در غرب، اکنون، اینجا، گسترش پیدا نکرده است.
سپس اینکه هر مورد مثالی که به ذهنم رسید، پس از بیان، این امکان وجود داشت که هتاکی بر گروهی خاص و باور یکی از خوانندگان تلقی شود پس سعی کردم تا حد امکان از نمونه های حقیقی اما دور از تعضب خوانندگان استفاده کنم.
هر دو مورد بالا در امور نظامی و امنیتی واکنش خشونت امیز حساب نشده تلقی میشوند.
در این دو مورد هیچ کس دستور نداده که این افراد اقدام به عملی خشونت امیز کنند، و یا اینکه به هیچ گروه و سازمانی تعلق نداشتند، و نه توسط گروه هایی از بیرون تامین میشدند. تنها و تنها تصمیمات آنها تحت تاثیر فضای مجازی و محتوای آنلاین صورت گرفته بود.
تروریسم تصادفی
اصطلاح تصادفی به رویدادهایی گفته می شود که ممکن است از نظر آماری تجزیه و تحلیل شوند اما دقیقاً پیشبینی نشوند.
به عبارت دیگر: ما میدانیم که احتمال وقوع یک رویداد وجود دارد، از میزان بالقوه بودن آن اطلاع داریم، اما نمیدانیم که، چه زمانی، در کجا یا چطور اتفاق میافتد.
به طور جامع تر، این امر که یک قانون نوپاست به تازگی در میان مجامع بینالمللی مطرح شده و به زبان ساده اینگونه تعریف میشود که یک تروریست تصادفی کسی است که با انتشار محتوای حاوی نفرت و ترس و وحشت و دروغ بصورت آنلاین، به این امید که کسی در جایی، به اندازه کافی انگیزه داشته باشد برای اقدام ( چیزی مثل حادثهی محرم حسینیهای در شیراز که عدهای جوان خام و اقدام به انجام عملیاتی تروریستی کردند. بدون رهبر و بدون ساپورت و بدون آموزش. تنها به وسیلهی اموزش های اینترنتی ساخت بمب و ..). همچنین این روش، طبق تعریف، غیرقابل پیش بینی و به سختی قابل پیگیری است. که با توجه به فرد محوری بودن آن این مساله بسیار نیز قابل درک است.
-
رسانه های اجتماعی به عنوان راهی برای ارتباط و تعامل با افرادی که میشناسیم و نمیشناسیم آغاز شد. برای مثال فیسبوک که بزرگترین پیامران و شبکه اجتماعی دنیاست، بیانیه و مأموریت خود را اینگونه تعریف میکند که
"به مردم قدرت ایجاد جامعه و نزدیک کردن جهان به هم را بدهد."
اما سوال اینجاست که الان محتوای تولید شده در فیسبوک تحت اختیار سازندگان آن است؟
(قطعا که نه!) همهی این رسانه ها با رشد چشمگیر و شلوغ شدن از اراده و اختیارات سازندگان خود خارج شده و تبدیل شده اند به ماشین های بزرگ تبلیغاتی در خدمت صنعت و سیاست. ماشین های تبلیغاتی که یک صنعت مبتنی بر چند میلیارد دلار را در حال مدیریت میکنند. ماشین هایی که بعه واسطهی تبلیغ محتوا مغز شما را میجوند برای خرید کرم پودر و صابون، یا شلوار و کیف از فلان برند. یا در کشور های بیشتر توسعه یافته با دستکاری در انتخابات و تحریک نسل کشی ها و پاکسازی های قومی، خودنمایی میکنند.
درست در زمانی که اخبار لحظهای سر دم دار اولویت ها قرار گرفتند، درست زمانی که ما دیگر محبور نبودیم برای باخبر شدن از جدید ترین تحولات شب به شب از تلویزیون استفاده کنیم، از همان زمان نیز رشد دروغ آهسته و اهسته بیشتر و بیشتر شد. و الان "اخبار لحظهای" به یک قاعدهی بازی تبدیل شده، آنقدر تعداد این خبر ها زیاد است و آنقدر سرعت انتشار آنها بالاست که گاه، یک روز بررسی نکردن فجازی میتواند شما را چندین و چند خبر از دیگر افراد عقب بیاندازد.
بله، چنین چیزی مزیت های فراوان دارد
اما یک مزیت منفی هم اگر بتوان برای آن ذکر کرد این است:
ناتوانی خوانندگان از اعتبار سنجی اخبار منتشره
گویی اتاق های پژواک خبری ایجاد شده اند که به صورت گروهی مشغول تهیهی خبر هستند و هر کدام برای منافع خاص خود عمل میکنند.
- برخی برای حاکمیت
- برخی برای دولت
- برخی برای برند ها
- برخی برای اپوزوسیونپ
- و...
بله، قطعا گروه شما نیز یکی از چند دستهی بالاست. اما سوال من این است که چون شما با آنها موافقید، این صحیح است که اخبار دروغ تولید کنند؟
خیر، قطعا که نه.
باید در نظر داشت که ما بسیازی از اوقات سو گیری هایی با احتساب منافع خود داریم که تمامی اینها باعث شده تا جبههی خود را ندیده و تنها چشم به گروه دیگر داشته باشیم.
اما این بسیار مهم تر است که قواعد دشمنی را نیز رعایت کنیم.
و اینجاست که رعایت نمیشود.
گروه ها و احزاب هر کدام در حد توان خود درحال تولید اخبار کذب هستند و نتیجهی آن روز به روز بالا رفتن نومیدی مردم است و سیاهی که در نگاه به دنیای بیرون خود دارند
شاید بگویید همهچیز سیاه است، بله، با شما موافقم، من نیز جز سیاهی چیزی نمیبینم.
اما بهتر نیست در این دنیای سراسر سیاهی، در این روزهای تار، شنیدن دروغ ما را بد تر نکند؟
من معتقدم که کمی بهتر است.
این روند تولید خبر است:
- اتفاقی میفتد
- یک اتاق فکر به آن پر و بال میدهد
- با آب و تاب و چاشنی وایرال میشود
- مجددا نیز کاربران هیزم آن را بیشتر میکنند
- و سپس به دست من و شما میرسد
- ما نیز با سرعت زیادی برای آنکه جزئی از اولین ها باشیم، آنرا منتشر میکنیم.
یک مثال بینظیر برای این نظریه دارم.
سراوان!
زمانی که عکس وفیلم ها را میدیدم همه چیز سیاه بود، ناراحت کننده و سرشار از خشم و نفرت. آمار ها خبر از کشته شدن سی و اندی نفر میدادند.
اما پس از چند دقیقه تحقیق راجع به آن و همصحبتی با آشنایان متوجه شدم امار یک پنجم آنچه بوده که من خواندم. تنها حدود 6 نفر کشته.
این خیلی مهم است که بدانید من قصد دفاع، حمله، یا متهم کردن کسی، و اثبات چیزی ندارم. تنها از همان مثال هاییست که بالاتر ذکر کردم عامل ایجاد اختلاف هستند.
در طول تمام آن روز به این فکر میکردم که سی و هشت نفر کجا و شش نفر کحا!
نکته دیگر در خصوص این دست از اخبار جنین است که با خوانده شدن بیشتر، به نوعی از اصالت و صحت بیشتری برخوردار میشوند. یعنی یک خبر هر چقدر که بیشتر لایک خورده باشد، بیشتر صحت دارد، هرچقدر بیشتر آدمها از آن باخبر باشند، دقیق تر است. فارغ از اینکه این امکان وجود دارد که تمامی آن افراد خبر مربوطه را از خروجی یک خبرگزاری خاص خوانده باشند.
عزیزان، همانطور که 2030 بعنوان تنها منبع خبری یک فرد، احمقانه به نظر میرسد، بیبیسی نیز بعنوان تنها پشتوانهی خبری، انچنان معتبر نیست. چرا که هر دو سعی در القای واقعیتی وارونه دارند. و هرچقدر بیشتر آنها مورد استفاده قرار گیرند، باز هم این نمیتواند مهر تاییدی باشد بر صحت آنچه که ارائه میکنند.
منافع فردی
بخش قابل توجهی از اخبار معیوب و دادههای غلط نیز توسط افراد بدون وابستگی به گروه ها و احزاب شکل میگیرد.
انها چه کسانی هستند؟ هیج تعریف خاصی برای این دسته از افراد ندارم. اما میتوانم اینگونه آنها را نیز دسته بندی کنم:
- کسانی که برای دفاع از تعصبات خود دست به تحریف واقعیات میزنند
- کسانی که تفریحشان دروغ گفتن است
- کسانی که بر سر موضوعی ترجیح میدهند مبالغه کنند
- کسانی که با واسطهی نامعتبر از امری باخبر شده اند
- و..
همانطور که رسانههای خبری، تمامی گروه های بالا نیز میتوانند منبع یک خبر کذب باشند، از تغییر جنسیت محمدرضا فروتن گرفته تا تخت بودن زمین و اعتقاد به اینکه سفر به ماه فتوشاپ بوده..
اگر اینجا هستید و مشغول خواندن این قسمت پایانی پست، باید اعتراف کنم که بعید میدانم شما شامل گروهی از افراد فوق باشید، چرا که آنها هیچوقت، یعنی کمتر امکان دارد که چند دقیقه وقت بگذارند برای خواندن چیزی.
اغلب افراد خواهان پیشرفتی هستند که دوست ندارند آنچه میخوانند بیشتر از 140کاراکتر باشد، و سپس ناله میکنند چرا شرابط خوبی ندارند.
من شما را دعوت میکنم به اینکه کمی گارد بیشتری داشته باشیم نسبت به اخبار و حتی تا انجا که ممکن است خبر نخوانیم.
این پیشنهادیست که بارها و بارها و تقریبا اغلب اوقات به اطرافیانم میکنم و قطعا میتوانم این را ضمانت کنم که پس از مدتی تغییر را احساس خواهید کرد و پس از آن کمترین تاثیر شما بر جهان اطرافتان این است که کمتر در دست به دست کردن اخبار منفی، یا آنچه حقیقت رو نفی میکند دخیل هستید.