وبلاگ شخصی علی پیروزمند

اینجا بازتابی‌ از دغدغه‌مندیها، مطالعات و تأملات من، در باب سیاست، جامعه و زندگی است.

نظر همه محترم [نیست!]

احتمالا همه‌ی ما به این جمله برخورده‌ایم که (نظر هر کسی محترم است) یا (هر نظری محترم است) و یا اینکه (هرکسی حق دارد نظری داشته باشد و اظهارش کند) از آنجایی که گفتمان های عمومی به سرعت درحال رشد است، چنین نظریه‌ای بیشتر میتواند آسیب زا باشد تا کمک کننده.

در باب محمدرضا شجریان

امروز خبر فوت آقای شجریان در سن 80 سالگی اعلام شد و نارارحت کننده بود، بهرحال مرگ هر انسانی ناراحت کننده‌است و این رو تسلیت میگم خدمت عزیزان و هواداران ایشون. اقای شجریان در طول سالها بت شده اند و از خط قرمز های برخی. و این در حدیست که چه بخواهید از خمینی انتقاد کنید در مقابل مذهبیون، و چه انتقاد از شجریان در مقابل معترضین..

دررابطه با جنگ آذربایجان بخوانید و از نژاد ترک‌ بیشتر بدانید

مردمان ما متعصب هستند، کافیست چیزی به آنها بگویید و منتظربمانید تا بتوان دید که چطور در تقدس بخشیدن به آن سینه چاک میشوند و شوری از آن در می‌آورند که بیا و ببین! حالا در هر موردی. مذهبیون در شرایط کرونا به سمت کربلا میروند، فوتبال دوستان بعد از یک برد به خیابان ها میریزند. شب هم دورهم هر دو گروه یکدیگر را نقد میکنند، فارغ از اینکه بخواهند خود را نیز ذره‌ای مقصر بدانند. برای پانترک ها نیز همینطور.

 

آیا با آمدن در خیابان می‌توان حکومت را تغییر داد؟

یکی از ایده‌های رایج در یبن عموم مردم این است که با تظاهرات و آمدن در خیابان رژیم را تحت فشار قرار داده و اصطلاحا آنرا چنج کنند. راهبرد رسانه های فارسی‌زبان فعال در بیرون ایران نیز اینگونه است که سعی دارند با خشمگین‌تر کردن مردم، و هدایت این خشم، ناراحتی و انزجار آنها را به سمت خیابان ها سوق دهند و با ایجاد نا امنی  از درون نظام را متلاشی کنند. در این پست فارغ از تمامی جبهه‌ها و خوب یا بد ها قصد داریم به برسی این فرضیه بپردازیم که آیا با آمدن در خیابان می‌توان حکومت را عوض کرد؟  

برای اعدام های دهه شصت

موضوعی که اینروزها مورد توجه است و سر زبانهاست و معمولا از آن یاد میشود اعدام های دهه شصت است. از آنجایی که قدار نیست بحث جدی داشته داشته باشم این پست صرفا گفته های شخصیست که عموما ممکن است توسط کسی تایید نشوند، اما اگر اینججا را مطالعه میکنید ممکن است با من هم‌نظر باشید و چنین پستی زاویه دید جدیدی به نگاهتاان بدهد.

توقفگاهی برای من

در شرایط ملتهب فعلی که از تمام جوانب برای ایران احساس خطر میکنم، تنها احساس حاکم بر روح و روانم این است که چیزی باید در این مردم تغییر کند، آگاهی مردم باید افزاریش پیدا کند. مردم ما در حال پذیرفتن تاثیرات فراوان از رسانه هستند. رسانه‌ای که تصور میکنند به آن تسلط دارند و به خوبی مدیریتش میکنند.